Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2506 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ager
U
نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
appraisal
U
ارزش فرش که عموما با قدمت، وضعیت ظاهری، طرح، رنگ، یکنواختی و هماهنگی سنجیده می شود
chemical wash
U
کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
scale up
U
افزایش به نسبت ثابت
engine
U
ماشین بخار
steamer
U
ماشین بخار
steam engine
ماشین بخار
steamers
U
ماشین بخار
bleeder type steam engine
U
ماشین بخار با شیر اطمینان
multiplier
U
وسیله افزایش ماشین حساب
adjective colour
U
زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
steam iron
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
increased
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
U
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
non condensing
U
ماشین بخاری که بخار کارکرده رابجای اینکه تبدیل به اب کند بهوامی فرستد
stator
U
قسمت ثابت ماشین یامولد
fixed center turret lathe
U
ماشین تراش با مرکز ثابت
stator
U
جزء ثابت در هر ماشین گردنده
bakkie
U
نوعی ماشین
fixed assets
U
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
letter quality printing
U
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
optimize
U
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
acrade game
U
نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
zeroize
U
تنظیم وسایل رمز یک ماشین رمز روی یک وضعیت ثابت
fugal
U
وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن
fix
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
precipitation of moisture
U
انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
anticlastic
U
[ظاهری با دو قوس که دو منحنی برخلاف هم هستند.]
archaism
U
قدمت
ancientness
U
قدمت
What does he look like?
U
او
[مرد]
چه شکلی به نظر می آید؟
[شکل ظاهری]
primordiality
U
قدمت بسیار
oldness
U
قدمت پیری
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
blessing in disguise
<idiom>
U
[چیز خوبی که در ظاهری نه چندان خوب قرار دارد]
accretion
U
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
antiquity
U
روزگار باستان قدمت
antiquities
U
روزگار باستان قدمت
time honored
U
مورد احترام بعلت قدمت
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
flexowriter
U
علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
wagners law
U
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
steam
U
بخار کردن
steaming
U
بخار کردن
steamed
U
بخار کردن
steams
U
بخار کردن
dendrochronology
U
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
reeks
U
بخار ازدهان خارج کردن
reeked
U
بخار ازدهان خارج کردن
reeking
U
بخار ازدهان خارج کردن
reek
U
بخار ازدهان خارج کردن
gem-set rug
U
قالچه جواهر نشان
[بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
intensifies
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensify
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensifying
U
افزایش دادن تشدید کردن
intensified
U
افزایش دادن تشدید کردن
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
freed
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
freeing
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
frees
U
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
rig the market
U
با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
fire bee
U
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
establishing
U
برقرار کردن احراز کردن ثابت یا پابرجاکردن
mount
U
ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
establishes
U
برقرار کردن احراز کردن ثابت یا پابرجاکردن
establish
U
برقرار کردن احراز کردن ثابت یا پابرجاکردن
fix
U
کار گذاشتن نصب کردن ثابت کردن
fixes
U
کار گذاشتن نصب کردن ثابت کردن
mounts
U
ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
standing order
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
proves
U
ثابت کردن
pinning
U
ثابت کردن
to let the saw dust out of
U
را ثابت کردن
prove
U
ثابت کردن
fix
U
ثابت کردن
prover
U
ثابت کردن
to make out
U
ثابت کردن
demonstrating
U
ثابت کردن
demonstrated
U
ثابت کردن
pin
U
ثابت کردن
pinned
U
ثابت کردن
stabilises
U
ثابت کردن
demonstrate
U
ثابت کردن
proved
U
ثابت کردن
true
U
ثابت کردن
stabilising
U
ثابت کردن
truer
U
ثابت کردن
fixes
U
ثابت کردن
demonstrates
U
ثابت کردن
truest
U
ثابت کردن
clinch
U
ثابت کردن
stabilizes
U
ثابت کردن
evidence
U
ثابت کردن
fixations
U
ثابت کردن
stabilize
U
ثابت کردن
clinched
U
ثابت کردن
to bring home
U
ثابت کردن
stabilised
U
ثابت کردن
stabilized
U
ثابت کردن
clinches
U
ثابت کردن
fixation
U
ثابت کردن
clinching
U
ثابت کردن
rug condition
U
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
to make a point
U
نکتهای را ثابت کردن
to put one in the wrong
U
کسیرا ثابت کردن
destabilize
U
غیر ثابت کردن
to prove with reasons
U
با دلیل ثابت کردن
stable
U
ثابت کردن استوارشدن
reason
U
با دلیل ثابت کردن
call someone's bluff
<idiom>
U
ثابت کردن ادعا
reasons
U
با دلیل ثابت کردن
stables
U
ثابت کردن استوارشدن
evidence
U
ثابت کردن سند
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
bittersweet
U
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
stabilised
U
استوار کردن ثابت شدن
stabilising
U
استوار کردن ثابت شدن
stabilises
U
استوار کردن ثابت شدن
stabilize
U
استوار کردن ثابت شدن
stabilized
U
استوار کردن ثابت شدن
stabilizes
U
استوار کردن ثابت شدن
nial a line to the counter
U
کذب موضوعی را ثابت کردن
evidence
U
شاهد باگواهی ثابت کردن
shut down
U
خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
operated
U
تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
operates
U
تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
operate
U
تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
sheet down
U
ثابت کردن بادبان در مقابل باد
freeze
U
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
freezes
U
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
immobilised
U
ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilized
U
ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilising
U
ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
hovering
U
پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
cage
U
قفل کردن یک ژایرو دروضعیت ثابت و معین
immobilize
U
ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilizing
U
ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilises
U
ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
slush down
U
روغن کاری کردن بکسلهای ثابت ناو
cages
U
قفل کردن یک ژایرو دروضعیت ثابت و معین
immobilizes
U
ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
print
U
ماشین کردن
type write
U
ماشین کردن
printed
U
ماشین کردن
prints
U
ماشین کردن
attaches
U
مونتاژ کردن ثابت کردن
ascertain
U
ثابت کردن معین کردن
ascertains
U
ثابت کردن معین کردن
attach
U
مونتاژ کردن ثابت کردن
ascertaining
U
ثابت کردن معین کردن
attaching
U
مونتاژ کردن ثابت کردن
posit
U
ثابت کردن فرض کردن
ascertained
U
ثابت کردن معین کردن
offset knots
U
گره نامتقارن
[گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
type
U
ماشین کردن طبقه بندی کردن
typed
U
ماشین کردن طبقه بندی کردن
types
U
ماشین کردن طبقه بندی کردن
to prove oneself
U
نشان دادن
[ثابت کردن]
توانایی انجام کاری
crackback
U
نوعی سد کردن غیرمجاز
type write
U
ماشین نویسی کردن
to type in quadruplicate
U
چهارنسخه ماشین کردن
asses' ears
U
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
intensive cultivation
U
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
lattices
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
wind up
<idiom>
U
سفت کردن فنر ماشین
bulldozing
U
روی ماشین بولدوزکار کردن
bulldozes
U
روی ماشین بولدوزکار کردن
blenders
U
ماشین مخصوص مخلوط کردن
bulldozed
U
روی ماشین بولدوزکار کردن
blender
U
ماشین مخصوص مخلوط کردن
bulldoze
U
روی ماشین بولدوزکار کردن
hit the road
<idiom>
U
ترک کردن (معمولابرای ماشین)
fragment
U
[فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
Recent search history
Forum search
1
Potential
1
olivine
1
Vintage style
1
strong
1
To be capable of quoting
1
set the record straight
1
Arousing
1
pedal pamping
1
construed
1
این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com